فقط خودم و خودت
یه روز با خاله نانا
یه روز نزدیک ساعت 4 بود با خاله نانا یهو غیبتون زد.شما هوس ورزش کردی خاله هم تورو برد. جقدر هم جدی ورزش میکنی. عاشق این مدل نگاه کردنتم نفس من اینم یه روز جالب برای پسرم میخواستی بری مدرسه دلت میخواست موهاتو به قول خودت فشن کنی منم چون موهات بلند بود مجبور شدم اول روسری ببندم سرت که یکم بره عقب موهات قبل از پیرایش بعد از پیرایش . البته این قضیه ماله پارساله.قربونت بشم جقدر تپل بودی تو این عکس ...
نویسنده :
مامان معصومه
12:19
باغ وحش و روزمرگی ها
سلام دوستای خوبم دلمون برای شما تنگ شده بود شرمنده که نبودیم متاسفانه سرمون خیلی شلوغ بود از کلاس های امیر تا مریضی مادر و کارهای روزمره اما دیگه دلو به دریا زدم و اومدیم دوباره خیلی دوستون داریم اینم چند تا عکس از امیر و بعدش هم کمی از کارهای پسر خوبم مینویسم *********************************************** این روزا کلی خوشحالی چونکه مادر اومده پیش ما و هروز بعد مدرسه بعد از انجام کارهات ودرسات میریم که مادرو ببریم فیزیوتراپی . کلا این روزها خوش خوشونته هیچی نمیتونم بهت بگم چون مادر سریع طرفداریتو میکنه . مادر بخاطر کمرش مجبور عصا بگیره تو هم...
نویسنده :
مامان معصومه
11:35
ما برگشتیم
سلام به دوستای خوب و مهربون ما واقعا متاسفیم که نتونستیم به شما سر بزنیم چون سرمون کلی شلوغ بود با انواع کلاسها و مهمان ...
نویسنده :
مامان معصومه
17:05
قاطی و پاتی
پسرم موهاشو قشنگ کرده میدونم دیره اما عیب نداره عکسای 13 بدر من فدای خندیدنت خاله جونیا این کفش امیرو میبینید سلیقه خودشه میگه چون آتیش داره میخوامشم= ماهم احترام گذاشیتم مردم از بس گل پسرم خوش سلیقس مامان فدای سلیقه عجیبت اینجا هم به محمدرضا کمک کردی تا غذا حاضر بشه پارسال امسال گلکم عاشق بغل کردن مجسمه هاست حالا از هر نوعش اینجا هم رفته بودیم بعد از 13بدر باغ عمه اینا که رو تاب خوابت برد عزیزم ...
نویسنده :
مامان معصومه
17:58
عکسای جامونده
وقتی امیر برای اولین بار اسم خودشو کامل یادگرفت باید برای همکلاسی ها شیرینی میبرد امیر و عید امیر و مامان جون (مامان بابا) ...
نویسنده :
مامان معصومه
21:43
فارغ التحصیلی 2
ما برگشتیم خاله جونای مهربون اینم از عکسای جشن اول امیر و خانم معلم اینم چند تا عکس با دوستای گلش فدات بشم که همه جا شیطنت از چشمات میباره ...
نویسنده :
مامان معصومه
21:36
فارغ التحصیلی 1
چون از رو عکس ،عکس گرفتم بد شد لوح تقدیر لوح این هم از امیر و خانم شاکری معلم خوب و مهربان امیر جان ----------------------------------------------------------------------------- دفعه بعد با عکسای جشن فارغ التحصیلی برمیگردیم دوستتون داریم ...
نویسنده :
مامان معصومه
15:28
علاقه امیر به یه خواننده
سلام دوست جونیای خوب و مهربون راستش امیر این روزا یه شخصه دیگه به کلکسیونش اضافه شده اون شخص کسی نیست جزء بله جاستین . روزا امیر آهنگاشو میزاره میگه مامان بیا جشن بگیریم و برقصیم و ما هم برای اینکه دل گل پسرمون شاد بشه کمی همکاری میکنیم خوبه که شعراشو کامل یاد گرفته . قصه عشقش به جاستین از تو لپ تاپه خاله نانا شروع شد عکساشو دیدو عاشق شد و خاله نانا مجبور شد همه موزیک ویدیو های جاستین و دانلود کنه و همه عکسای جاستینو پرینت بگیره. خدا شانس بده بچه ها میگن مامان ما بریم خارج تورو میبریم امیر میگه میرم آمریکا میگم چرا ؟؟؟؟؟؟؟ میگه واس جاستین میگم منم ببر میگه نه فقط خاله نانا رو میبرم همین ای شااااااااااااااااااانس ...
نویسنده :
مامان معصومه
15:15