ما برگشتیم
سلام به دوستای خوب و مهربون ما
واقعا متاسفیم که نتونستیم به شما سر بزنیم چون سرمون کلی شلوغ بود با انواع کلاسها و مهمان ها و کلی اتفاق امیر در تابستان 1392 به انواع کلاس ها رفت مخصوصا شنا که کلی هم بهش خوش گذشت و کلی هم شبها بعد از استخر با بابااحسان شام رفت بیرون و غذاهای خوشمزه نوش جان کرد.کلی هم مریض شد و یه نی نی به جمع دوستاش اضافه شد که حتما عکسشو میزاریم . و یه اتفاق مهم هم این بود که امیر پرستار شد چون وقتی به دیدن عسل تو بیمارستان رفت یه نی نی یه روزه رو بغل کردچون مامان و بابا نی نی میخواستن کارارو انجام بدم وکسی نبود نی نی رو نگهداره.
خوندن ساعتو یاد گرفت کامل کامل و به همین خاطر از بابارضا یه ساعت خوشمل جایزه کرد.
اما برگشتیم با کلی عکس
مسافرت به کیش
امیر و یار مهربانش
کلا من موندم کی این ژستارو یادت داده
امیر و کارن جون
امیر و بابا احسان مهربون
و در آخر این بوس خیلی خوشمزه با طعم عسل تقدیم به دوستای خوبمون